روزهای کودکی من
امروز دوشنبه مورخ 93/10/29 ساعت 12 شبه تقریبا دوساعت پیش مهمونامون رفتند و تو کلی با بچه های عو حسین ( مهران و مهدیه ) که کلی سر به سر گذاشتند بازی کردی عزیزم از این بابت خیلی خوشحالم که مثل گذشته نیستی و با همه کنار میای آخه تا چند ماه پیش وقتی با همسن و سالای خودت بازی میکردی میزدیشون و خدارو شکر خیلی بهتر شدی ولی در حال حاضر تنها جیزی که منو نگران میکنه و کرده حرفای بدی که از بچه های دیگه یاد میگری و به ذهن میسپاری و جلوی دیگران آن را بکار میبری خدا کنه هر چه زودتر این وضعیت تموم بشه تا اطرافیان فکر نکنند من و بابایی این حرفا رو میزنیم که تو یاد گرفتی و شخصیت خانوادگیمون زیر سوال نره در رابطه با این موضوع خیلی با هات صحبت کردم ولی متاسفان...
نویسنده :
سلیمانی
0:20